محل تبلیغات شما

ساعت یازده شبه وسوار قطارم ودارم میرم تهران.امروز کلا هیچکاری نکردم وفقط استراحت کردم ویکم به کاربارا رسیدم.امروز مسافرخونه بودم دور میدون شهرداری همون جایی که همیشا میامدم گرگان میرفتم اونجا.تا ساعت شش موندم وناچار شدم نصف کرایه رو بدم.چرخ رو تو انبارش گذاشتم درازای یه مبلغ کمی انبارداری.مسوولش پیرمردای خوبین وراه میان با ادم.عصری چرخ رو شستمش مخصوصا طبقه زیرش رو که بخاطر بارون دیروز وجاده گلی غرق گل وخاک وکثافت شده بود.دیشب نزدیکهای گرگان که رسیدم ،بارون شدیدی شروع به باریدن گرفت وجوری خبس وشفته کرد منو تا رسیدم به محل اقامت.شب قبلش هم توروستای تقی اباد کمپ کرده بودم که شب تا صبحش بارون بارید وتموم کف چادر خیس اب شد.این روزا با سرعت متوسط دارم پیش میرم.ازوقتی مهندس پیشنهاد اسپانسری رو داده خیلی روحیه گرفتم.ویه تصمیم های جدیدی دارم میگیرم.میخوام روزانه از اتفاقات جالب مسیر فیلم بگیرم واون رو بصورت IGTVروزانه پخش کنم.میخوام اتفاقات خاطرات وافکارم تو این سفر رو بصورت وویس ضبط کنم وبرای کتابم دراینده استفاده کنم.به هرحال شرایط خیلی تغییر کرده وپیشنهاد مهندس خیلی خوشحالم کرده.از ایمانه خواستم چنتا استوری درمورد پیشنهاد مهندس اماده کنه وبزاره.

بهرحال دارم پیش میرم جدی تر وبا انگیزه تر.

زاهدان،کار،تلاش،تامین هزینه سفر

سه شنبه ۱۹ آذرماه ۹۸ (گرگان)

شنبه ۱۶ آذرماه (علی اباد کتول)

رو ,خیلی ,مهندس ,کرده ,کنم ,رسیدم ,دارم پیش ,چرخ رو ,رو بصورت ,پیش میرم ,داده خیلی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لاغری