محل تبلیغات شما

امروز جمعه بود ودلم خواست تا ساعت هشت بخوابم.پشتم رو به بخاری گرمی تو مهمانسرای هلال احمر کرده بودم وداشتم لذت میبردم ازین شرایط راحت.یادم افتاد که امروز جاده کوهستانیه وباید سریعتر راه بیوفتم.با سختی ازون شرایط راحت دل کندم وزیپ کیسه خواب رو پایین کشیدم وشروع کردم به جمع وجور کردن وسایل واماده حرکت شدم.قبل ترک مرکز وخداحافظی از بچهای هلال ازشون اب وابجوش گرفتم وزدم به جاده.خوشبختانه جاده کنار گذر خوبی داشت اما کوهستانی وپر از شیب وسربالایی بود.مسیر امروز که از بین کوهها میگذشت برعکس روزهای قبل کاملا خشک وبی اب وعلف بود ومشکل دوطرفه بودن اون باعث شد حوصلم خیلی تو جاده سر بره.از چندین دوراهی گذشتم وازدور شهر اشخانه هویدا شد.نزدیکای شهر رود که یه ماشین توقف کرد واز سفرو داستانش پرسید.بهش قضیه رو گفتم وطرف گفت رسیدی اشخانه ررو به هتل من وامشب اونجا استراحت کن.من رو بگو گل از گلم شکفت وازونجا که چندروزی دوش نگرفته بودم کلی ازین دعوت خوشحال شدم.هتل نوساز وسرراستی بود وحاشیه جاده.با اسانسور چرخ رو بردم تو اطاق و یراست پریدم تو حمام وبعد یه دوش اب داغ اومدم رو تخت بزرگ ونرمی که بالش وپتو ملحفه سفید ونرم وتمیزیداشت ولو شدم.جاتون خالی رفقا این میتونست بهترین حسن خطاب پیمایش امروز باشه.خلاصه اینکه یکی دوساعتی خوابیدم ورفتم رستوران هتل یه اکبرجوجه توپ زدم وتا اخر شب کارای عقب موندمو انجام دادم.الان نزدیکای ساعت ۱۲ شبه وباید بخوابم تا بتونم فردا مسیر رو از سر بگزرم

زاهدان،کار،تلاش،تامین هزینه سفر

سه شنبه ۱۹ آذرماه ۹۸ (گرگان)

شنبه ۱۶ آذرماه (علی اباد کتول)

رو ,جاده ,شدم ,اشخانه ,یه ,تو ,شرایط راحت ,وحاشیه جاده ,بود وحاشیه ,جاده با ,با اسانسور

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سئو